صداقت و يكرنگي
مردمی که بر جسد یخ زده دخترک کبریت فروش...
نظرات شما عزیزان:
آه کشیدند و گریستند...
همانهایی بودند که......
شب پیش از او کبریت نخریده بودند!!!
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!
ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!
درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!
و من دریای پر اشکم که توفانی به دل دارم
درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!
کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!
که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
جهنمی شده ام هیچ کس کنارم نیست ..
نهال بودم و در حسرت بهار ولی...
درخت می شوم و شوق برگ و بالم نیست...
اینجا اگر یک روز بخوابی همه تورا از یادمیبرند....
Power By:
LoxBlog.Com |